هیچ متنی نمی توان نوشت کلمات برای توصیف این اثر هیچ ندارند نه برای توصیف بلکه برای جستجوی حقیقتِ موسیقی باخ هم عاجز خواهند بود
نمی توان از زیبایی ، شکوه یا مهر نوشت اما تماماً تضاد آن هارا دید .
برای لذت نهایی یا تجربه ی الهی از این آثار باید تا حد امکان در تنهایی زیست .
انجیل به روایت متی باخ با رهبری کارل ریشتر را می شنوید اثری که 297 سال از زمان نوشتن آن می گذرد .
بارها به این موضوع فکر کردم چرا باخ باید پایانِ انجیل را اینگونه به موسیقی تبدیل کند!
آیا انسان گناه کار است ؟ مقصودِ نهایی عدالت چیست ؟ بخشش !
این کلمات به ظاهر ساده هستند اما بزرگتر از آن است که من بخواهم وجودِشان را در این اثر شرح بدم .
نمی توان انتظار داشت با آثارِ هنری جامعه امروز که تماماً روح پاک انسان را از بین برده این اثر برای اکثریت جامعه مفید باشد.
در نتیجه سینمای برسون با فیلم خاطرات کشیش روستا همراهِ موسیقی باخ تجربه لذت بخشی برای کسانی خواهد بود که از تنهایی و زیستن با خودشان لذت می برند چرا ؟ چون روح آدمی آنجاست که سراسر با پاکی و اندیشه در ارتباط است .
چند سطر نوشته شد تا این موضوع برایتان آشکار بشه موسیقی باخ به ویژه انجیل به روایت متی نیازمندِ روحی سراسر بخشنده و انسانی تنهاست جز این اگر بود باخ این آثار را در تا گور با خود نمی برد و از دیگران مخفی نمی کرد که مندلسون چند دهه بعد آن را اجرا کند و باعث شهرت آثار باخ پس از او شود !
باخ به خوبی می دانست که آثارش تماماً برای آمرزش و بخشش الهی نوشته شده در نتیجه مردم یا انسان های روی زمین فهمی از تنهایی شکوهمند باخ و ارتباطِ آن
با روحِ پاکش نخواهند داشت .
در نهایت امیدوارم برایتان این موضوع تماماً آشکار شده باشه که چرا این اثر باید در تنهایی تمام شنیده بشه تا نزدیک ترین ارتباط با مخلوق آن داشته باشید و مخلوق کیست ؟ باخ ؟ خدا؟
من نت هارا همانطور که نوشته شده می نوازم ، اما این خداست که موسیقی را می سازد . (باخ)