ریختر که بود ؟

ریختر به عنوان «پیانیستی با تکنیک که تقریباً در برابرِ هر مانع و سختی در هنگامِ نواختن مغابله می‌کرد، صدایِ اجرای او به رنگ‌های رنگین کمان فرمان می‌داد و تخیلی که او داشت هیچگاه تکرار نخواهد شد .

معلم او هاینریش نوهاوس به یاد می آورد: «او با هر ترکیب مانند منظره ای وسیع برخورد می کرد که از ارتفاع زیاد با دید یک عقاب بررسی می کرد و همه و همه جزئیات را همزمان در نظر می گرفت. او طوری می نواخت که تا به حال نشنیده بودم، و هیچ چیز نمی‌توانستم به او یاد بدهم.»

ریختر در 20 مارس در شهر ژیتومیر در شمال غربی اوکراین که در آن زمان بخشی از فرمانداری ولهین در امپراتوری روسیه بود، به دنیا آمد. پدرش پیانیست، ارگ نواز و آهنگساز متولد آلمانی های خارج از کشور بود که در وین تحصیل کرده بود. مادر او، آنا پاولونا ریختر (با نام خانوادگی Moskaleva)، از یک خانواده نجیب زمین دار روسی بود و در مقطعی هم زیرِ نظر همسر آینده خود (پدرِ ریختر) تحصیل کرد.

پدرِ ریختر در کنسرواتوار اودسا تدریس می کرد و خانواده ریختر عمدتاً در خانه آلمانی و فرانسوی صحبت می کردند. وقتی پدر و پسر هر دو به تیفوس مبتلا شدند، ریختر را نزد عمه اش تارمار فرستادند. او بسیار تحت تأثیر عمه خلاق خود قرار گرفت و از همان دوران کودکی علاقه شدیدی به موسیقی و نقاشی نشان داد. پیشنهاد شده است: “اگر او یک پیانیست بزرگ نبود، یک هنرمند عالی می شد.” علاوه بر این، ریختر اشتیاق شدیدی به ادبیات پیدا کرد و از ده سالگی اشتیاق به خواندن داشت. او همچنین علاقه مادام‌العمر به تئاتر و سینما پیدا کرد و عاشق پیاده‌روی‌های طولانی بود که تا 30 مایل در روز را طی می‌کرد. ریختر والدنیش را در سال 1921 در اودسا دید، اما در آن زمان پدرش مجبور شد از انتصاب خود استعفا دهد تا جایی برای اساتید جدید شوروی باز کند. اگرچه ریختر آموزش های پراکنده ای از پدرش دریافت کرد، اما اساساً خودآموخته بود و آزاد بود تا تکنیک پیانوی خود را توسعه دهد. گفته می‌شود: «ریختر در خواندنِ نت ها مهارتِ فوق‌العاده‌ای داشت و حتی موسیقیِ اپرا را در یک نگاه می‌نواخت».

ریختر در جوانی

ریختر هرگز خود را یک اعجوبه نمی‌دانست، و همانطور که بعداً به خاطر می‌آورد، «به شدت به سمت تئاتر کشیده شده بود. وقتی 15 ساله شدم، شروع به همراهی کنسرت کردم، کلوب بازی کردم، شروع به کسب درآمد کردم زمانی که من سه سال در کاخ تفنگداران دریایی کار کردم و سپس مرا به اپرا بردند. و اپرا بود که مرا بزرگ کرد.» او اولین اجرایِ انفرادی خود را با اجرایِ آثارِ شوپن در سن 19 سالگی انجام داد و در سال بعد در تئاتر آکادمیک اپرا و باله اودسا به عنوان نوازنده همراه شد. وقتی ریختر دید که هاینریش نوهاوس در اودسا چند کلاس تست برگزار می‌کند، تصمیم گرفت در سال 1937 با آهنگ شماره 4 شوپن تست بزند. کنسرواتوار مسکو در سال 1937. ریختر از مطالعه دروس دیگر یا شرکت در امتحان خودداری کرد و در سه نوبت اخراج شد، اما همیشه به اصرار نوهاوس به کار خود بازگردانده شد. ریختر اولین حضور رسمی خود را در 26 نوامبر 1940 در سالن کوچک کنسرواتوار مسکو انجام داد و آثار آهنگسازان روسی را اجرا کرد از جمله اولین اجرای سونات ششم پروکوفیف را اجرا کرد.

ریختر دومین سونات پروکوفیف را می نوازد

زمانی که ریختر “آهنگ جدیدی را یاد گرفت، هشت تا ده ساعت بدون وقفه روی پیانو کار می کرد و یک زمان طولانی را برایِ یک صفحه نت صرف می کرد.” ظاهراً، ریختر دانش‌آموز نابغه‌ای بود که نوهاوس در تمام زندگی‌اش منتظرش بود، در حالی که به ریختر می گفت که به او «تقریباً هیچ چیز» یاد نداده است. ظاهراً ریختر در آهنگسازی نیز تلاش کرده و حتی برخی از آثارش را برای Neuhaus نواخته است. با این حال، او به سرعت آهنگسازی را کنار گذاشت، زیرا همانطور که توضیح داد، “بهترین روشی که می توانم بیان کنم این است که هیچ فایده ای برای اضافه کردن به تمام موسیقی بد جهان نمی بینم.” با از هم پاشیدگی ازدواج والدینش، پدر ریختر مورد سوظن مقامات قرار گرفت. در یکی از پاکسازی‌های استالین، پدرش دستگیر و بعداً به جرم جاسوسی متهم شد. او در 6 اکتبر 1941 اعدام شد. ریختر اولین اجرایِ عمومی خود را در ژوئیه 1942 در مسکو برگزار کرد و او در طول جنگ برای سربازان می نواخت.

از او پرسیده شد که چرا برخی از آثار برجسته پیانو را ننواخت. ریختر پاسخ داد: «وقتی چیزی را به خوبی شنیدم، نمی‌توانم آن را قبول کنم. من نوهاوس را در نقش امپراطور بتهوون شنیدم و بعد از آن چیزی برای اضافه کردن نداشتم. همین اتفاق زمانی افتاد که همکلاسی ام گیللس را در حال نواختن سومین سونات پروکوفیف دیدم. من آن سونات را دوست داشتم، اما بعد از گیللس، دیگر چیزی برای گفتن نداشتم.» ریختر برخی از بهترین ضبط های خود را برای شرکت ضبط دولتی اتحاد جماهیر شوروی از سال 1948 و بعداً برای لیبل Melodiya انجام داد. او در سراسر اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی اجرا کرد زیرا سفر به غرب همچنان محدود بود. با این حال، در دهه 1960 او چنان مشهور شده بود که مقامات شوروی دیگر نمی توانستند او را مهار کنند و با اجرای پنج رسیتال در سالن کارنگی شور و هیجانی به پا کرد. ریختر هیچ علاقه ای به آمریکا نداشت، «به جز موزه های هنری، ارکسترها و کوکتل های آن». ریختر فردی به شدت تنها بود و معمولاً ساکت و گوشه گیر بود و از مصاحبه امتناع می کرد. او در اجراهای خود خواستار این بود که تمرکز بر رویِ موسیقیِ اجرا شده باشد، “به جای موضوعات بی ربط و بی ربط مانند ژست ها و ژست های مجری”. به قول ریختر :
ما در عصر فضول ها زندگی می کنیم و هیچ چیز برای موسیقی کشنده تر از این نیست.

بخوانید و در بخش دیدگاه نظرات ارزشمندتان را به اشتراک بذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *