هیچ وقت نرسیدم به آن چیزی که می خواستم ، حتی نزدیک به آن نشدم نمی دانم چرا هنوز صدایی از دور فریاد می کند امید داشته باش ، امید !
بسیاری از چیز ها را آرزو می کنم ای کاش نمی دانستم ، فراموش کردن جزئیات هیچگاه اتفاق نخواهد افتاد مگر لحظه ای که انسان خودش را فراموش کند !
این موسیقی نیاز به تعریف ندارد کیست که با آن آشنایی نداشته باشد ، آداجیو آلبینونی دقیقاً فرصتی را فراهم می کند تا برای مدتی هر چند کوتاه انسان بتواند همه چیز را فراموش کند ، همه ی آن دشواری های زیستن ، زندگی ملال آور ، در آخر چه لطفی بالاتر از این می تواند وجود داشته باشد ؟
متاسفانه از این اثر استفاده های نادرست در تبلیغات و سایر موضوعات صورت می گیرد اما هیچ تاثیری در جهان بینی و ماندگاری آن ندارد ، خوشبختانه شاید به دلیل شور بختی انسان فرصتی را برای تنهایی می توان یافت که هیچکس از آن مطلع نیست و شکوه طبیعتِ انسان در آنجا شکل خواهد گرفت .
آداجیو آلبینونی و سینمای برگمان – فیلم پرسونا دقیقاً از همان شکوهی زاده می شوند که هنرمندان مدت های طولانی در آن تنهایی زیسته اند ، در نهایت سروران من ، این موسیقی و فیلم را شاید همگان تجربه کرده باشیم اما تاثیر آن در لحظات با شکوه و سرنوشت ساز تنهایی به خودِ خودمان ارتباط دارد و امید ابدی دقیقاً در همان لحظه ایجاد خواهد شد لحظه ای که معترض بودن انسان واقعی می شود و هدف آن به سوی زیبایی مطلق است به معنی خلق اُمید ، رویا ، شگفتی های نهان ، فراموشی لحظات و در نهایت عاشق ماندن ، این عاشق شدن نیست که اهمیت دارد عاشق ماندن است که میزان تاب آوردن روح و جسم را همزمان مشخص می کند.
اطلاعات مربوط به ضبط این اثر : (ورژن هربرت فون کارایان نیست) این ورژن نسخه ی اصلی بدون تغییرات می باشد.
Heinz Holliger, Hans Elhorst (oboes); Camerata Bern (Alexander van Wijnkoop); Festival Strings Lucerne;
Eduard Kaufmann (organ); Rudolf Baumgartner