بعضی اوقات شجاعت معرفی بسیاری از آثار باخ را ندارم ، شجاعتی که فراتر از آگاهی انسان است همچنین وقتی آثار باخ را می شنونم همانند فرشتگانی که به سوی خداوند پرواز کرده بال هایم می سوزند و من همیشه حسرتی از نداشتن آگاهی را با خود همراه دارم.
همیشه ترسی از زیادی دانستن در من وجود دارد که هرگز مرا رها نمی کند ، موسیقی باخ همانطور که نیازمند روحی پُر از آرامش و انسانیت هست ، از همه مهم تر نیاز به رها شدن از هر چه می بینیم خواهد بود .
باید در بعدی دیگر از زمان زیست ، بُعدی مانند ویدیوی این پُست شاید بتهوون ، باخ و … روحشان این چنین بود اما با چهره ای انسان نما میان ما حضور داشتند .
اگر عالم و آدم بخواهند با آوایی جادویی شکوه خداوند را در جهان ابراز کنند موسیقی آن چیزی نیست جز ارکسترال سوئیت های باخ.
هر چه گشتم نیافتم باشکوه تر از جهان موسیقی باخ به راستی می توان گفت موسیقی باخ و دیگر هیچ….
چگونه وارد جهان موسیقی باخ شدید ؟