اپرای نرما اثری افسانه ای از وینچنتزو بلینی با اجرای ماریا کالاس – Norma, Act 1 Casta Diva opera Bellini maria callas

اگر قرار باشد در میان تمامِ اپراهای تاریخِ موسیقی کلاسیک ، سه اپرای برتر را نام ببریم قطعاً یکی از آن ها اپرای نرما از بلینی خواهد بود .

قبل از شنیدن هر اپرا حداقل باید داستان آن اپرا را بدانیم . باعث افتخارمان هست که تا انتها همراهِ توضیحات این اثر باشید .

داستان اپرا نرما شاهکاری ابدی در موسیقی کلاسیک :

پولیون، معاون روم، به همکارش فلاویو اعتراف می کند که عشق او به نرما سرد شده است، حتی اگر نرما دو فرزند برای او به دنیا آورد. عشقِ جدید او آدالگیسا است، یک کشیش در معبد ایرمنسول. وقتی نرما از خیانت او مطلع شد، از خشم نرما ترسید و رویای شوم خود را درباره آینده ای با آدالگیسا توصیف کرد.

درویدها (دروید همان شاعران یا دانش آموختگان عصر آهن هستند که لباسی سفید بر تن دارند و جواهرات طلا بر گردن خود دارند) آن ها دوباره جمع می شوند و مشتاق اقدام علیه ستمگران خود هستند. نرما از بی حوصلگی آنها عصبانی می شود و به آنها می گوید وقت انتقام نیست. او به طور مخفیانه تصدیق می کند که اگرچه قدرت تنبیه پولیون را به دلیل خیانت از او دارد، اما اگر پولیون نزد او بازگردد، با جان خود از او دفاع خواهد کرد .

آدالگیسا و پولیون به تنهایی ملاقات می کنند. آدالگیسا می گوید که تصمیم گرفته است پولیون را ترک کند و به معبد خود بازگردد. او می گوید که سحرگاه به رم می رود و او را تحت فشار قرار می دهد تا به او بپیوندد.

نرما پریشان است، بین عشق و نفرت نسبت به پولیون و فرزندانش که توسط او زاده شده اند.

آدالگیسا با وحشت فراوان به نرما اعتراف می کند که عاشق شده است و به این ترتیب به عهد مقدس خود خیانت می کند. نرما در ابتدا از هویت معشوق آدالگیسا بی خبر است، با وضعیت او همدردی می کند: داستانی که آدالگیسا از سیر عشقش تعریف می کند، خاطرات خوشی را در نرما از روزهای اولیه رابطه خود با پولیون ایجاد می کند. او آدالگیسا را عفو می کند و او را می بخشد.

وقتی نرما می‌فهمد که آدالگیسا ، عاشقش است، نرما خشم خود را تخلیه می‌کند – نه روی آدالگیسا، بلکه روی پولیونه. آدالگیسا از خیانت پولیون به وحشت می افتد و علیرغم ناراحتی اش، قسم می خورد که پولیون را به نرما و فرزندانشان بازگرداند. هنگامی که نورما به محراب فراخوانده می شود، آدالگیسا به پولیونه هشدار می دهد که صدای ایرمنسول ناقوس مرگ او را به صدا درآورده است. پولیون سرکشی می کند.

شروع بخش دوم یا اکت دوم این اپرا

نرما در اندوه و ناامیدی خود به کشتن فرزندانش فکر می کند. اما تحت تأثیر عشق او به آنها، او از این عمل عقب نشینی می کند. در عوض، او تصمیم می گیرد تا با گرفتن جان خود، کفاره گناهان خود را بپردازد و زمین را از وجود خود پاک کند. او فرزندانش را به سرپرستی آدالگیسا سپرد تا آنها را به اردوگاه روم ببرد و به خاطر آینده فرزندان، پولیون را به عنوان شوهرش بپذیرد. اما آدالگیسا سعی می کند او را متقاعد کند که ممکن است همه چیز هنوز خوب باشد: او به کمپ می رود و پولیون را متقاعد می کند که به نرما بازگردد. در نهایت، نرما تسلیم شده و پیشنهاد آدالگیسا را ​​می پذیرد.

نرما سعی می کند خود را متقاعد کند که پولیون به او باز خواهد گشت، اما کلوتیلد خبری دارد که چنین توهماتی را در هم می شکند: ماموریت آدالگیسا شکست خورده است. در نهایت، نرما مردم خود را به جنگ برانگیخت و اعلام کرد که عقاب قدرتمند روم پایین آورده خواهد شد. تنها چیزی که اکنون لازم است یک قربانی ، قربانی است. کلوتیلد گزارش می دهد که معبد توسط یک رومی که در صومعه مریم مقدس اسیر شده بود، پولیون است.

اورووسو و درویدها از نرما می خواهند که پولیون را بشکد یا او را بزند، اما او نمی تواند خود را مجبور به انجام این کار کند. او با اخراج دیگران، به او می‌گوید که اگر قسم بخورد که از آدالگیسا دست بکشد، جانش را نجات خواهد داد. او قبول نمی کند و به نرما می گوید که آماده مرگ است. نرما به او می گوید که نه تنها او خواهد مرد، بلکه تمام رومی ها سلاخی خواهند شد – و همچنین آدالگیسا، که باید در آتش به دلیل نقض عهدش کشته شود.پولیون از نرما التماس می کند که به آدالگیسا رحم کند، هر سرنوشتی که دارد.

نرما درویدها را فرا می خواند و قربانی جدیدی را اعلام می کند: کسی که عهد مقدس خود را شکسته و به مردم و خدایان خود خیانت کرده است. او دستور می دهد که آتش تشییع جنازه را آماده کنند. قربانی خودش (نرما) است.

با دیدن فداکاری او، عشق پولیون به نرما دوباره شعله ور می شود. او اعلام می کند که با او خواهد مرد و از او طلب بخشش می کند. اورووسو از دخترش مرخصی می گیرد و نرما از او التماس می کند که به فرزندانش رحم کند. نورما و پولیون با هم به سمت آتشفشان می روند.