موسیقی باخ هنوز می تواند دلیلی باشد برای شرمسار نبودن خداوند از آفرینش انسان !
باور جهان امروز در این است که باید ترسید نه از انتقام های الهی و باور های متضاد آن بلکه هر انسانی باید از خودش در هراس باشد تا پرسش گر باشد به جای تکیه بر طبیعت و….. ، در صورتی که باخ اصلاً اینگونه نبود با اینکه تقریباً نابینا شد ، همسر اولش را در جوانی از دست داد و بسیاری از مشکلات دیگر اما در نهایت به هدفی والاتر از آنچه که امروز مطرح است رسید ، چیزی والا تر از ترس نوعی گفتگو با خدا برای فرومایگی جهان !
یوهان سباستین باخ ۲۷۴ سال پیش در این جهان زندگی می کرد ، باید از خودمان بپرسیم چگونه عمل کرده ایم که پس از گذشت کمتر از ۳۰۰ سال همه ی ارزش های انسانی از بین رفته یا در کسانی یافت می شود که تنها و اندوهگین هستند !
باخ گفت : من نت ها را همانطور که نوشته شده می نوازم ، اما این خداست که موسیقی را می سازد .
چه قدر این صحبت باخ برایم نشاط بخشه اما وقتی کمی به آن می اندیشم در جهان فعلی بسیار تلخه ، هیچ نشانه ای از این جمله در جهان امروز پیدا نمی کنم .
در انتهای کپشن باید اشاره کنم به فواید موسیقی باخ :
شاداب نیستید و احساس بیهوده بودن می کنید تمامی آثار ابوا ، هارپسیکورد ، پرلود های باخ بدون اشاره به موضوعی خاص می تواند روحتان را سرشار از مهر کند .
موسیقی باخ می تواند شناخت درستی از دوره ی باروک برایتان فراهم کند وقتی موسیقی او را در کنار شکوه دوره باروک مانند آثار کاراواجو ، روبنس و… قرار می دین کاملاً نشاط بخشه.
اگر موسیقی برایتان وسیله ای جهتِ سرگرمی است ، موسیقی باخ شما را از این سرگرمی دور می کند و اندیشیدن ابدی را برایتان فراهم می سازد تا به خودتان چیره شوید .
در نهایت پس از تمامی این ها من در شَکی مبهم فرو رفته ام که از نبود قضاوت خداوند در هراسم ، همانطور که باخ اشاره کرد پروردگارا بنده خود را قضاوت نکن زیرا قبل از شما هیچ انسان زنده ای عادل نیست !
شاید فرومایگی جهان و هنر امروز در همین باشد ، خداوند قضاوتمان نکرده و انسان های عادل در میانمان نیستند.