اپرای یک توپ نقابدار اپرایی در سه پرده اثر جوزپه وردی آهنگساز ایتالیایی ، که در 17 فوریه 1859 در تئاتر آپولو در رم به نمایش درآمد. این اپرا با عجله اقتباس شد. برگرفته از لیبرتو گوستاو سوم نمایشنامه نویس فرانسوی به نام یوژن اسکریب
این اپرا بیست و سومین اپرا از 28 اپرای وردی بود.
بر اساس قراردادی در سال 1857 با تئاتر سن کارلو در ناپل ، وردی در مورد داستان ترور گوستاو سوم پادشاه سوئد در سال 1792 به عنوان مبنایی برای یک اپرای پیشنهادی در نظر گرفت ، بلافاصله برای تئاتر و خواننده موسیقی روشن بود که مشکلاتی با سانسورهای ناپلی وجود خواهد داشت. حداقل، ترور یک پادشاه روی صحنه ممنوع خواهد بود. اما وردی از انتخاب این داستان دست نکشید .
وردی در قرن هفدهم این داستان را از استکهلم به اشتتین منتقل کرد و رتبه قهرمان داستان را از پادشاه به دوک تغییر داد. وردی فشار های زیادی را تحمل کرد ، در ژانویه 1858، درست قبل از شروع تمرین، یک ایتالیایی در پاریس تلاش کرد تا امپراتور ناپلئون سوم فرانسه را ترور کند که ناظران را در آن بمباران کشت. این رویداد باعث شد سانسورچیان ناپلی خواستار تغییرات بیشتری بر وردی شوند.
وردی و تئاتر نتوانستند در مورد لیبرتو به توافق برسند، بنابراین او این پیشنهاد را به تئاتر آپولو در رم برد. اگرچه وردی امیدوار بود که سانسورچیان واتیکان (که همه آثار نمایشی را در آنجا بررسی میکردند) اجازه کار او را بدهند، از آنجایی که نمایشنامه اسکریب در رم روی صحنه رفته بود، آنها مخالفتهای زیادی داشتند. سرانجام، وردی موافقت کرد که اروپا را بهعنوان صحنهی اپرا بهطور کامل حذف کند، اپرا را به آمریکای شمالی منتقل کند، و عنوان را به Un ballo in maschera تغییر دهد. (نقشی که ابتدا پادشاه گوستاو سوم و سپس یک دوک بود، تبدیل به ریکاردو، فرماندار بوستون کرد – سمتی که هرگز وجود نداشته است.) (چقدر موسیقی برای وردی مهم بود واقعا در آن دوره خیلی سخت گیری وجود داشت برای همین است که هر چقدر زمان میگذره ارزش این آثار حفظ بلکه بیشتر شده است )
هنگامی که اپرا در نهایت به صحنه رسید، موفقیت بزرگی بود. وردی شاهکاری درام موزیکال خلق کرده بود. وردی سرانجام فرمهای موسیقایی اپرای ایتالیایی اواسط قرن نوزدهم را برای به دست آوردن ساختاری انعطافپذیرتر و متعادلتر، تغییر داد. در ادامه درباره این تغییر توضیح خواهم داد
به عنوان مثال، آریاها نسبتاً کوتاه هستند و الگوی سفت و سختی ندارند، گروهها حالتهای متضاد را در هم میآمیزند و صحنهها لزوماً از طرحهای ساختاری مرسوم پیروی نمیکنند. او به توسعه مهارت ارکستراسیونی که از زمان ریگولتو (1851) نشان داده بود، ادامه داد و درام را برجسته و پیش برد. در نتیجه کار غیر عادی انجام داد (این نامتعادل هاست که انسان را متعادل می سازد ) ، استفاده وردی از طنز، هم سبک و هم طعنه آمیز، در یک زمینه تراژیک بود که باعث جذابیت این اپرا شد .
پس از شنیدن این اثر باعث افتخارمان هست تا نظرات ارزشمندتان را برایمان در بخش دیدگاه به اشتراک بگذارید.
نویسنده مقاله ارادتمند شما ( آرمان محمدی )