صداهایی از طریق برگ ها آهسته اثری از کلود دبوسی

قسمت دوم از مجموعه ی تصاویر کلود دبوسی را می شنوید با عنوان صدایی از میان برگ ها ( زنگ ها )

موسیقی کلود دبوسی برای من یادآور موسیقی شوپن یا لیست است اما شخصیت ساختار شکن دبوسی باعث شد به سخنان شومان بیشتر فکر کنم ، شومان اعتقاد داشت نقاش می تواند از سمفونی بتهوون بیاموزد ، همانطور که موسیقی دان می تواند از اثر نویسنده ای بزرگ مانند گوته بیاموزد . 

اندیشیدن درباره ی الهامات و ارتباط آثار هنری نسبت به یکدیگر نتیجه ای را حاصل کرد تا ساختار شکنی دبوسی را یک اتفاق بسیار مهم و تاثیر گذار در نظر بگیریم ، در سال ۱۹۰۵ دبوسی علاقه ای به نقاشی پیدا کرده بود اما نمی خواست نقاش باشد یا به عنوان نقاش شناخته شود همچنین او اصطلاحات نمادگرایی و امپرسیونیسم را تحقیر می کرد زیرا به دنبال ایجاد چشم انداز هایی بود که هنوز در موسیقی ثبت نشده بود مانند الهام گرفتن از هنر های تجسمی یا فضای خارج از موسیقی و ارتباط آن با سایر آثار هنری.

تمامی این ها باعث شد رها شدن از فواصل و سیستم سنتی روابط کلید های موسیقی در آثار دبوسی سبکی جدید ایجاد کند و در سال ۱۹۱۳ زمانی که دبوسی ۵۲ ساله بود قسمت دوم مجموعه ی تصاویر را تکمیل کند ، این مجموعه از دبوسی واقعاً می تواند جنبش هنری باشد تصور کنید در کنار نواختن این اثر هنر پیشه ای نقش تصاویر را باز کند بسیار جذاب خواهد بود و فضیلتی بی کران حاصل خواهد کرد . 

ایگور استراوینسکی به سادگی گفت : موسیقی دانان نسل من بلکه خود من بیش از همه مدیون دبوسی هستیم . 

بنظرتون چرا باید دبوسی تا این میزان تاثیر گذار باشد ؟ مشخص است دبوسی تمرین های طاقت فرسای موسیقی را کنار زد و همان تمرین ها را با توجه به اندیشیدن در باب اثر هنری تکرار کرد حاصل آن برای شنونده ی موسیقی ممکن است نامعلوم باشد اما برای نوازنده یا آهنگساز کاملاً مشخص است . 

الهامات دبوسی از تصاویر هنری در سه عنوان نوشته شد : 

۱ – بازتاب در آب

۲- برگ ها (زنگ ها از میان برگ ها )

۳- ماهی طلایی