اورتور فانتزی هملت اثری از پیوتر ایلیچ چایکوفسکی

شریف بودن ، خشمگین بودن ، آیا انسانی شریف نمی تواند خشمگین باشد ؟ آیا تنها زیستن است که اهمیت دارد ؟ چه کسی از تمام مهندسین یا معماران و … محکم تر می سازد ؟ پاسخ گورکن خواهد بود ! خانه هایی که گورکن ها می سازند تا روز قیامت خراب نخواهند شد و این است : مردن ، خفتن ، همین و بس ؟ نمی توانیم از بی مهری و نبود ذات پر مهر به واژه ی انسان افتخار کنیم ، گاهی باید سلاحی به دست گیریم و با نبودِ انسانیت بجنگیم ، در هر صورت همانندِ این متن از نمایشنامه ی هملت خواهیم بود .

بودن یا نبودن، حرف در همین است. آیا بزرگواری آدمی بیشتر در آن است که زخم فلاخن و تیر بخت ستم‌پیشه را تاب آورد، یا آن که در برابر دریایی فتنه و آشوب سلاح بر گیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟ مردن، خفتن؛ نه بیش؛ و پنداری که ما با خواب به دردهای قلب و هزاران آسیب طبیعی که نصیب تن آدمی است پایان می‌دهیم؛ چنین فرجامی سخت خواستنی است. مردن، خفتن؛ خفتن، شاید هم خواب دیدن؛ آه، دشواری کار همین جاست. زیرا تصور آن که در این خواب مرگ، پس از آن که از این هیاهوی کشنده فارغ شدیم، چه رویاهایی به سراغ‌مان توانند آمد می‌باید ما را در عزم خود سست کند. و همین موجب می‌شود که عمر مصایب تا بدین حد دراز باشد.