تمامِ ما انسان ها در هر جای کره زمین ، نیاز داریم حداقل یک بار هم که شده پیانو سونات شماره 2 شوپن را بشنویم .
درباره بعضی آثار نوشتن و تحقیق کردن سال ها زمان می بره یکی از این آثار قطعاً مارش عزا شوپن هست.
شوپن در تمام عمر خود در حال مردن بود ، از این نظر که همیشه حال جسمانی و روحی شوپن نامناسب بود.
لبخند زدن و شاد بودن شاید هزینه ای نداشته باشد اما برای وضعیت روحی شوپن و افسردگی های او قطعاً این کار برایش بسیار دشوار بود.
در نتیجه دوست های شوپن تصمیم گرفتن که شوپن را خوشحال کنند و باعث بشوند که او کمی شاد تر زندگی کند .
دوستان شوپن او را دعوت به مهمانی کردند و شوپن در مهمانی حاضر شد اما بدون اینکه چیزی بگوید نشست بر صندلی پیانو و شروع کرد به نواختن این اثر و پس از چند ثانیه از شدت بی حالی به زمین افتاد که همه چیز از آن مهمانی شروع شد.
خیلی از عزیزان فکر می کنند که اتفاقات جامعه امروزی اصلاً در گذشته نبوده همچنین بر این باورند که در قرن های پیش هنرمندان آن دوره فقط از دربار و یا دولت حمایت می کردند.
باید گفت در رابطه با شوپن اصلاً اینگونه نیست.
خوب هست که بدانیم یکی از اصلی ترین دلایل نوشته شدن این اثر جاودانه و مرگ بار چیزی نیست جز ( کشته شدن 40 هزار سرباز لهستانی ) به دستِ امپراتوری روسیه و خشمی که شوپن از کشته شدن هموطنان خود داشت باعث شد به بهترین شکل ممکن این اثر بی نظیر نوشته بشود.
خیلی از اوقات فکر و اندیشه آهنگسازانِ امروزی همانند ذهن شوپن هست اما موضوعی که تفاوت ایجاد می کنه فداکاری خواهد بود.
برای اینکه کمکی به هنر کرده باشیم اگر هنرمند هستیم باید از تمامی عواطف و زندگی خود بزنیم تا یک اثر به بهترین شکل ممکن نوشته بشه همانندِ ( موسیقی مرگ موتسارت ، هنر فوگِ باخ ، چهار فصل ویوالدی ، سمفونی نهم بتهوون ، سمفونی هشتمِ شوبرت ، سمفونی ششم چایکوفسکی)
اگر دقت کنید بیشتر این آهنگسازان پس از گذشت مدت کوتاهی از نوشتن این آثار درگذشتند.
شوپن هیچوقت با شخصیت به شدت مردانه ای که داشت مبارزه نکرد و این مارش عزا را بعد ها برای مراسم تشییع جنازه خود نوشت که برای الگار و بسیاری از شخصیت های معروف جهان نواخته شد.
حقیقتی تلخ که درباره آثارِ موسیقی کلاسیک و کلاً هنر کلاسیک وجود داره این هستش که عمر آدمی پاسخگو شنیدن و حتی مطالعه کردن در رابطه با بخش بزرگی از تاریخچه موسیقی کلاسیک نخواهد بود.
در نتیجه به یادداشت بسیار درستِ شوپنهار می رسیم که می گفت: یک کتابخانه کوچک اما مرتب بسیار بهتر از کتابخانه بزرگ اما نامرتب است .
هدف نهایی تاثیر این آثار بر زندگی ماست که شامل روح ، تفکر ، اندیشه و در نهایت درکِ رنجِ آفرینش است.
شوپن با این اثر به بهترین شکل ممکن به طرفداران موسیقی و هنر نشان داد که از اگر بی جان و افسرده هم باشی یا شاد و پر از احساس تفاوتی بر شکل گیری رنج ندارد .
این فهمِ رنجِ شوپن بود که مارش عزا را اثری جاودانه کرد.
قطعاً این اثر را شنیدید اما باعث افتخارمان خواهد بود که نظرات ارزشمندتان را برایمان بنویسید.
با عمیق ترین بخش روانم صحبت ها و احساسات مبادله میشد
تکراراش واقعا محشره
🎹🧡
شوپن با این اثر یکی از عمیق ترین حس میهن پرستی را از خود بجای گذارد.❤