مرگ تدریجی را حس می کنی ؟ با سرعت کم به سمتِ روح پاکت خواهد آمد اما هیچ گریزی نیست .
در رنج های ورتر جوان گوته و دیگر تجربیات بزرگ دنیای هنر فرار از مرگ تدریجی وجود ندارد و انسان در کمال آگاهی از جانب خود به سرگردانی عجیبی خواهد رسید .
بنظرتون دلیل آن چه می تواند باشد ؟
قطعاً قبل از اندیشه و روح ، این جسم انسان است که اولویتِ رنج پذیری بیشتری دارد اما شوپن بسیار زود تر از آنچه فکر می کرد رنج های عظیم جسمی در جوانی برایش آشکار گشت .
این عدم رهایی روح از جسم بسیار آزارش می داد ، در نتیجه موسیقی برای لحظاتی طولانی التیامی قابل توجه برایش بود تا رنگ پریدگی های همیشگی اش کمی فراموش شود .
قبل از شنیدن آثار شوپن باید مطالعات بسیاری درباره ی زندگی او داشته باشید در دوره ی باروک بسیار مقالات و مستندات اندک می باشند اما شیوه ی زندگی شهری در دوره رمانتیک به شکلی بوده که آهنگسازان آن دوره مانند چایکوفسکی ، واگنر ، شوپن ، روسینی و … در میان عموم مردم دیده می شدند و کنسرت هایی داشتند مانند کنسرت مشهور شوپن و فرانتس لیست .
شوپن بارها اشاره کرد که چهره های روان پریش انسان های سرگردان از هوشیاری او به ویژه تسلطش در نواختن می کاهد و صدای نفس های آن ها همانند زخمی بر روحش است.
بنظرتون چرا این اتفاق می افتاد ؟ کاملاً مشخص است وقتی انسانی با بیماری طولانی و کلافگی جسمی روبرو شود هیچ آسایشی در میان عموم مردم نخواهد داشت.
تصور کنید هفته های طولانی جسم شما نا توان باشد ، قطعاً آزار دهنده خواهد بود ، اما تمامی این متن ها نوشته شد که این موضوع آشکار شود : پس از عدم تسلط انسان در جسم ، روح می تواند باعث التیام آن باشد ؟
قطعاً هنگامی که به وضعیت جسمی بزرگان موسیقی جهان نگاهی می اندازید ، بیشتر آن ها جسمان دچار ضعف بوده مانندِ بتهوون :درد معده ، بیماری پوستی و … ، موتسارت : تب زیاد ، چایکوفسکی : سردرد های همیشگی و البته وبا ، شوبرت و پرگولزی در جوانی مرگ تدریجی را تجربه کردند تمامی این رنج ها باید با هنر التیام یابد و موسیقی به راستی تا چه میزان می تواند شفا بخش روح آدمی باشد .
نظرتون را درباره ی پرلود اپوس 28 شوپن برامون بنویسید.