ویولن کنسرتوی پاگانینی همراه با فیلم هشت و نیم فلینی همان خواردارندگی تنِ من در جوانیست .

هر ماه یک بار فیلم هشت و نیم را می بینم تا از یادم نرود که انسان در باطن احساس خفگی می کند ، این خفگی زاده شده از هنجار های اجتماعی است .

مُردن پیش از مرگ همان لحظه ای است که انسان اوج می گیرد و ترک جهان با مرگ تَن آغاز نمی شود بلکه انسان همیشه علاقه دارد کودکانه عاشقی کند ، ناگهان خود را دور از کودکی و جوانی می یابد که این برایش آزار دهنده است .

عبور از کودکی و جوانی ، میانسالگی را به اجبار بدون اراده ی انسان بر او فرود می آورد ، درست زمانی که همگان برایت دست می زنند و تو را ستایش می کنند همان لحظه الهاماتت فراموش خواهد شد .

در ارتباط با موسیقی پاگانینی باید اشاره کنم هنوز مشخص نیست ویولن کنسرتوی شماره صفر دارد یا قبل از اپوس ششم (اولین ویولن کنسرتوی خود ) اثری را نوشته با عنوان کادنزا آکاردو ، از آنجا که این اثر هیچ ارتباطی از لحاظ پختگی فُرم با اولین کنسرتوی او در ۱۲ سالگی ندارد می توان این کنسرتو را نزدیک به آخرین ویولن کنسرتوی او در نظر گرفت .

اگر اینطور باشد پاگانینی پس از ۴۰ سالگی این اثر را نوشته همچنین بحران میانسالی او با بیماری سیفلیس و در ادامه سِل بیش از همیشه او را کلافه کرد.

کلافگی او شاید از جنس گوییدوی هشت و نیم باشد ، همان اندوه فلینی بر جامعه ، نابود شدن الهامات بدون توجه به خود همراه با هنجارهای دیگران ، می تواند انسانی عاشق را بیمار و در نهایت بر خویش دشمن سازد .

در آخر باید اضافه کنم ، انسان بدون شناخت خود چگونه می تواند تمامِ خود را به کار گیرد برای رهایی از سردرگمی میانسالی ، تمامی این ها را نوشتم تا به این متن از چنین گفت زرتشت نیچه برسم : این تن از واژه‌‌ ی ((من)) چندان خوشنود نمی شود چرا که خود او ((من)) است .

خودِ تو ، منِ تو و بازیچه هایش را به ریشخند می گیرد و می گوید : او فرازی است و نشیبی بر راه غایت من . نه مگر منم آن سر رشته دارِ ((من)) و الهام بخش اندیشه هایش .

فیلم هشت و نیم فلینی و ویولن کنسرتوی پاگانینی مرا از خواردارندگی تَن رهایی ساخت ، امیدوارم برای شما عزیزان همینطور باشد.

پس از تهیه اشتراک دسترسی به بخش دانلود و پخش آنلاین تمامی آثار و ویدیو ها خواهید داشت

خرید اشتراک ویژه ورود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *