.
🔸این اثر قلبِ خسته بتهوون هست که برای معشوقش می تپد🧡
اثری برای نرسیدن به معشوق ❤️🩹
🔸بتهوون زمانی این سونات را نوشت که در مسیرِ قرار با معشوق خود بود ، متاسفانه دُرُشکه او با درخت برخورد می کنه و مانع رسیدن او به معشوقش میشه .
🔸بتهوون هر چه تلاش می کنه تا به معشوق خود برسه ناگهان باران به طور عجیبی میباره و همه چیز مانع رسیدن او میشه ، در نهایت وارد مکان ملاقات میشه و متاسفانه معشوقش در آنجا نیست ، از شدت عصبانیت همه چیز را نابود می کنه ، صندلی ها را پرت می کنه اتاقی که قرار ملاقات داشتن رو بهم می ریزه ❤️🩹
🔸قرار بسیار مهمی بتهوون با معشوق ابدی خود داشت ، همان همسر برادرش که پس از مرگ خود تمام دارایی خود را برای آن معشوق به جای می گذاره .
برای هنرمندان هر لحظه از زندگی می تونه مهم باشه ، چون این لحظات زندگی است که حسِ واقعی هر هنرمند را می سازد و ایده های زیبایی در کسری از ثانیه به ذهن هنرمند می آید .
این سونات را آنتون شیلندر دوست نزدیک بتهوون تماشا می کند زمانی که بتهوون ناشنوا بود و در اجرای آثارش دخالت یا تسلط کامل نداشت ، شیلندر به بتهوون می گه : این اثر چرا اینقدر زیباست ؟ بتهوون پاسخ می ده زیبایی آن از درونِ من هست ، زمانی که نرسیدم به معشوقی که مدت ها انتظار دیدارش را داشتم .
🔸از ملاقات شیلندر با بتهوون صحبت و نظرات دیگه هم هست که بتهوون اصلاً از این موضوع استقبال یا اشاره نکرده و شیلندر هم چیز دیگری گفته اما همگی از یک واقعیتی صحبت می کنند و آن اهمیتِ همیشگی نرسیدن بتهوون به معشوقش هست که بارها بتهوون را رنجیده و ذهنش را آشفته کرده است .
این اثر در سال ۱۸۰۳ نوشته شد 👌
زمانی که موسیقی موتسارت هنوز بر سر زبان ها بود و فضای باروک هنوز از بین نرفته بود .
ممنون بابت زحماتتون، بسیار زیباست کارهایی که برای موسیقی و آشنایی ما مردم ایران زمین با موسیقی دنیا انجام میدید.سپاسگزارم دوباره
خواهش میکنم ، باعث افتخار ماست همراهی شما عزیزان 🙏🧡