شوپن به دوست نزدیک خود جولیان فونتانا دستور داد که آثاری را پس از مرگ او از بین ببرد
خوشبختانه فونتانا از این اتفاق جلوگیری کرد و آثاری را مدتی کوتاه پس از مرگ شوپن انتشار داد .
از آنجا که او ناشر موسیقی و دوست صمیمی شوپن بود ، ارزش این آثار را می دانست ، در نتیجه اتفاقی که برای مرگ موتسارت و سو استفاده های نزدیکانش اتفاق افتاد را تکرار نکرد.
نام این اثر نوکتورن اپوس 72 می باشد ، اثری که ملودی غم انگیز آن هیچ وقت شبیه به نوکتورن های دیگر یا پرلود های شوپن نیست.
بسیاری از منتقدان موسیقی به اشتباه این نظر را دارند که شوپن به دلیل عدم درک مخاطبان قصد سوزاندن یا از بین بردن آثارش را داشت !
طبیعتاً شما عزیزان بهتر از هر کس می دانید که در دوره رمانتیک مردم از آگاهی بسیاری بهره مند بودند .
مردم آن دوره در موسیقی فرانتس لیست ، واگنر ، برامس را همراه خود داشتند ، در نتیجه تفریحات و هنر آن زمان بسیار پیشرو بود ، مردم آن زمان درک بسیار خوبی از هنر داشتند نه صرفاً موسیقی .
یکی از تفریحات مردم پاریس مسابقات پیانویی بود که فرانتس لیست در آن همیشه محبوب بود ، اما شوپن به شدت انسان تنهایی بود .
تنهایی شوپن بود که کمتر به آن توجه میشد ، شاید عدم وجود همراه یا معشوقی خاص در آن زمان برایش بی میلی ایجاد می کرد ، هیچ اتفاقی به طور دقیق مشخص نیست به ویژه اگر موضوع اصلی آن اندیشه در تنهایی باشد .
قطعاً دوری از وطن و زیستن در پاریس برای شوپن کمی آزار دهنده بود ، چون بارها او در تعامل با لهستانی ها در پاریس بود ، آثاری را برای خلوت اشراف زادگان اجرا می کرد اما هیچ وقت ثبات عاطفی نداشت.
من معتقدم که موسیقی شوپن در مقایسه با فرانتس لیست شاید کمی لطیف بنظر برسد مانند بریدگی انگشتان با کاغذ که بیش از حد دردناک است.
این دردناک بودن در ابتدا لطیف به گوش می رسد اما بعد از مدتی کوتاه متوجه خواهید شد هدف موسیقی شوپن صرفاً آرامش در کافه یا لحظه ای خاص نیست بلکه در تنهایی مطلق باید آن را شنید بدون تماشای هیچ انسانی تا آن بی میلی همیشگی شوپن در شما شکل بگیرد.
حاصل آن بی میلی چیست ؟ اگر نوازنده باشید یا ستایش گر هنر متوجه خواهید شد ، ولادیمیر هوروویتس به این دلیل محبوب شد که احساس ظاهری در هنگام نوازندگی از خود به جا نمی گذاشت موسیقی برای او بسیار جدی تر از احساسات دروغین در صحنه ها بود .