غمگین ترین انسان ها زیباترین چشم ها را دارند .
مدت هاست شوقی برای معرفی اثری شاد را ندارم ، متاسفانه یا خوشبختانه هیچ وقت آنطور نمی شود که آدمی انتظار دارد .
شوپن آهنگساز این اثر چهره ای بیشتر اوقات بیمارگونه و رنگ پریده داشت اما کسی نپرسید که این بی حالی های همیشگی او از چه چیزی ناشی می شود .
این روح شوپن بود که خسته شده بود ، خسته از خلقِ آثاری که درک نمی شود .
تعریف و تمجید های همیشگیِ کاملاً عذاب آور اشراف زادگان که هیچ وقت دلگرمی ابدی برای شوپن نشد .
بنظرتون شوپن این نوکتورن را برای خوش گذرانی اشراف زادگان می نوشت ؟
قطعاً خیر .
از زمان نوشتن این نوکتورن بیش از ۱۸۰ سال می گذرد ، عجیب است که همه چیز عادی شده همانندِ محبت ، دوستی ، عشق و بسیاری از احساساتِ نهفته ی انسان که امروزه انگار وجود ندارند بهتره بنویسم که امروزه احساس نمی شوند ، عدمِ درک محبت موضوعی است غیر قابل انکار همان رنجی که شوپن ۱۸۰ سال پیش می کشید را کمی دقت کنیم متوجه خواهیم شد که بسیاری از انسان ها هم اکنون با آن درگیر هستند و چه التیامی بهتر از شنیدن نوکتورن های شوپن که باعث می شود احساس کنیم ، تنها نیستیم و این نیستی دلیلی بر نگران شدن نخواهد بود .
شوپن آهنگسازی هست که کمتر به آن در رسانه می پردازم چون می دانم اگر بخواهم واقعاً درباره ی شوپن براتون بنویسم ، مدتی طولانی از آهنگسازان دیگر مطلبی را نخواهید خواند و موسیقی را نخواهید شنید چون تاثیر گذاری او در دوره رمانتیک همانندِ گوته در جهان ادبیات هست .
در نهایت چه قدر جهان زیبا می شد اگر شنیدن شوپن برای هر انسانی واجب بود .
این طبیعتِ بی قرارِ درون انسان هست که شاید تلاشی بی پایان برای کشفِ ارتباطِ روح خود با آثار هنری همچون موسیقی شوپن ایجاد می کند ، امیدوارم با شنیدن این اثر طبیعتِ خالصانه ی خود را کشف کنید .
خواهش میکنم ، واقعا با تمام وجود و از اعماق قلبم ازتون خواهش میکنم بیشتر از شوپن در رسانه بگید. من واقعا از اینکه نمیتونم آثارش رو پیدا کنم یا کتابی دربارش پیدا کنم درمانده و خسته هستم..