جاودانگی موسیقی در همین است ، از نبود بخشش الهی می تواند انتقاد کند آن هم با کلام برگرفته شده از انجیل.

بیشتر اوقات وقتی خشمی عجیب نسبت به تضاد های جهان دارم این اثر را چندین بار می شنوم ، این اثر فُرم گلوریا را همراه خود دارد که قبل تر از بتهوون برای شادی و ستایش خداوند همراه با مسیح بود ، اما بتهوون فضایی بیش از یک ستایش فراهم می کند و آن انتقاد به نظم هستی است.

بتهوون در سال 1807 برای شاهزاده ای موسیقی نوشت که قبل تر از او هایدن آهنگساز دربار آنجا بود .

تلاش های بتهوون حالتی جدید از موسیقی مذهبی را ایجاد کرد که تا قبل از او تاثیر ارکستر بسیار کمتر بود شاید سمفونی های بتهوون باعث شد به پختگی عظیمی نسبت به هماهنگی موسیقی برسد تا پس از گذشت 217 سال از این اثر هنوز متن آن برایمان عجیب باشد : آن که گناهان دنیا را بر می داری به ما رحم کن !

احساسی از رحم کردن یا بخشش خداوند در این اثر حس نمیشه بلکه انتقاد از نبود بخشش یا عدم پذیرش دعای فرزند را می توانیم حس کنیم .
به یاد دارم زمانی که اولین بار این اثر را شنیدم تا به امروز احساسم نسبت به این اثر تغییر نکرده چون بالاتر از کمال در هنر چه می تواند باشد ؟

اگر غیر از این بود قبل تر از بتهوون ، باخ و ویوالدی گلوریاهای شاهکاری نوشته بودن که فضای آن بیشتر به میلاد مسیح نزدیک بود تا انتقاد از نبود بخشش !

البته باخ اثری در این فرم دارد که بیشتر آرام بخش است تا فضایی برای بیدار کردن و اعتراض انسان ، بتهوون اولین تجربه ی آهنگسازی اش برای موسیقی کلیسایی یا مذهبی بود که این شاهکار خلق شد .

بسیاری تلاش کردند که پس از بتهوون موسیقی های ماندگاری بنویسند که آوای آن در ذهن مخاطبان موسیقی کلاسیک ماندگار شود اما پس از سمفونی نهم بتهوون و میسا سولمنیس هیچ هنرمندی به آن شکوه دست نیافت.

دلیل این اتفاق پیشرفت صنعتی جهان و عدم توجه به هنر بود ، جدا از این موضوع کلیسا و پیروان مذهب ، هر روز که می گذشت آن شور و اشتیاق دوره باروک یا حتی قبل از رمانتیسم را نداشتند ، سفارشات شاهزاده ها بیشتر آثار رمانتیک بود تا مذهبی و هنرمندان با عدم حمایت جامعه روبرو می شدند مانند چایکوفسکی و دیگر عزیزان .

بتهوون شاید 217 سال پیش این اثر را نوشته اما زمانی بسیار کوتاه است در دنیای هنر ، این موضوع من را بسیار آزار می دهد که چگونه از بتهوون ، شوبرت و دیگر عزیزان به آهنگسازانی رسیدیم که مداوم از آن ها تاثیر می گیرند اما اثری خلق می کنند که در مدتی کوتاه فراموش می شود ، در هر صورت نوشتن موسیقی مانند سایر هنر ها مثل سینما نیست که هزینه ی خاص برای تولید یک اثر نیاز داشته باشد ، در موسیقی هنرمند در تنهایی بدون هیچ همراهی می تواند تنها با یک کاغذ و مداد اثر خود را خلق کند (البته منظور موسیقی کلاسیک است ) مانند باخ که بیشتر آثارش در زمان حیاتش اجرا نشد و پس از مرگش منتشر شد حتی شوبرت هم اینگونه بود .

در نهایت هر چه می گذرد مقام انسان و علاقه هایش به هستی به پوچی مطلق می رسد و تنها هنرمندان گذشته با آن شور و روح پاکشان هستند که می توانند التیامی ابدی بر روح زخم خورده ما انسان های معاصر باشند.

نکته : بعد از تهیه اشتراک دسترسی به پخش آنلاین و دانلود تمام آثار خواهید داشت

پس از تهیه اشتراک دسترسی به بخش دانلود و پخش آنلاین تمامی آثار و ویدیو ها خواهید داشت

خرید اشتراک ویژه ورود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *