اندوه ، نا امیدی آه خدا جان بی اعتقادی چه جام زهر آگینی است برای انسانی که فقط می خواهد امیدوار باشد !
آیا نا امیدی به داشتن اعتقاد اشاره نمی کند ؟
در اوج نا امیدی موسیقی شوستاکوویچ ( شستاکویچ ) می تواند مرا سرشار از امید کند با پرسش این موضوع : آیا انسان امیدوار تماماً می داند به چی امید دارد یا از نادانی به شرایط نابسامان خویش امیدوار است ؟
قطعاً نا امید بودن از داشتن آگاهی و به کم قانع نبودن حاصل می شود ، موسیقی شوستاکوویچ دقیقاً آتشی در درون شما روشن می کند که هیچ چیزی شما را راضی نمی کند جز پایبند بودن به عقایدتان .
به یاد داشته باشید زمانی که راخمانینف و پروکفیف کشور خودشان را ترک کردند تا آثاری سیاسی ننویسند این شوستاکوویچ بود که در کشور خود ماند و آثاری خلق کرد بی نهایت مهم و تاثیر گذار به طوری که نه تنها سمفونی های او بلکه کنسرتو هایش بی نهایت زیبا و تماماً جهان پسند می باشند .
اولین اجرای این اثر سمفونی پنجم او مربوط به سال ۱۹۳۷ است که با تشویق بی سابقه ی تماشاگران روبرو شد .
بیش از ۳۰ دقیقه تماشاگران آن اجرا از سمفونی پنجم شوستاکوویچ را تشویق کردند چون به ظاهر برای موضوعات سیاسی آن دوران روسیه نوشته شده بود اما از درون با مخاطبان خود پرسشی را مطرح می کرد .
این پرسش می تواند به تلخ بودن شیوه ی حکومت آن دوران یا پرسش به اعتقاد باشد ، اعتقاد ؟ به راستی به چه چیزی اعتقاد داریم ؟ آیا از موضوعی نا امید شده ایم که عقیده خود را مطرح کنیم ؟
طبیعتاً آثار او به دلیل زیبایی خاصی که داشت مورد پسند تمام علاقه مندان موسیقی قرار گرفت اما باید این نکته را در نظر داشت ، موسیقی شوستاکوویچ فقط برای زیبایی خاص یا علاقه به معشوق و شکست در عواطف های مختلف زندگی نوشته نشده ، شوستاکوویچ بیشتر آثارش مربوط به حکومت استالین هم بود .
حال اگر قرار است ساعت ها موسیقی او را بشنوید باید درباره زندگی او بسیار بسیار بخوانید در غیر این صورت شروع و پایان بسیاری از موومان ها برایتان صرفاً احساسی نا مشخص از شورش درونی را بازگو می کند که آن شورش دقیقاً چه هست مشخص نخواهد بود .
برای حل این موضوع کتابی از شوستاکوویچ را برایتان معرفی می کنم که در وب سایت میتونید سفارش بدید با نام : کتاب سمفونی ها و کنسرتوهای دمیتری شستاکویچ (شوستاکوویچ) ، امیر حسین رضوانی