یوهانس برامس پس از بتهوون تنها امیدم بود ، امیدی به بازگشت اندیشه در موسیقی ، اگر برامس علاقه ای عجیب به باخ و بتهوون نداشت شاید واگنر ، بروکنر ، مالر ، آن حسِ نزدیکی به دوره کلاسیک را احساس نمی کردن و دوره رمانتیک با شروعی عجیب فرمِ خود را آغاز می کرد .

خیلی از عزیزان که به تازگی با آثار برامس آشنا می شوند تعصبی خاص بر مطالعات و اندیشه خود دارند به شکلی که فکر می کنند تنها خودشان در این جهان هستند که موسیقی برامس را درک می کنند .

بیشتر افرادی که مخاطبِ موسیقی کلاسیک هستند کاملاً مطالعه بر تئوری موسیقی و زندگی نامه ، فرمِ هنری ، اندیشه آهنگسازان دارند که خوشبختانه بسیاری از آن عزیزان همراهان این رسانه هستند 🧡

موسیقی برامس ترکیبی از هیچ آهنگسازِ مشخصی نیست ، این را مخاطبی متوجه می شود که علاقه او به هندل و باخ را به طور کامل می داند .

برامس تمامِ تلاش خود را کرد که به پیشینه موسیقی ضربه ای وارد نکند ، بدین صورت آثاری خارج از فرم یا پس از فرم ننوشت ، وقتی نت های سمفونی سوم او را بررسی می کنیم انگار دست نوشته های بتهوون در این سمفونی و آثار دیگر او حس می شود .

شاید دلیلی که او با مالر یا ماهلر مخالف بود می تواند همین موضوع باشد.

اگر توضیحاتی بسیار تخصصی نمی دم دلیل بر این نیست که با آن اثر یا آهنگساز آشنایی ندارم ، علاقه دارم که تمامی مخاطبان عام و خاص به موسیقی کلاسیک علاقه مند شوند .

می رسیم به سمفونی ۳

این اثر با اجرای کارایان بخصوص موومان سوم و آخر می تواند تمامی احساساتِ موسیقی دوره کلاسیک را برای ما یادآوری کند بدون اینکه در نظر بگیریم اثر در دوره رمانتیک نوشته شده است .

یکی از دلایلی که برامس از دیگر آهنگسازان دوره رمانتیک پیشه گرفت ، کامل بودن آثارش بود .

به شکلی که در پیانو ، ویولن ، مرثیه و موسیقی های مقدس یا مذهبی کلی آثار شاهکار نوشته که برای هر کدام در فرصتی مناسب مقالاتی به اندازه یک کتاب خواهیم نوشت .

خوشبختانه یا متاسفانه صبر بنده زیاد هست و مطمئن هستم زمانی خواهد رسید که عمومِ مردم همانطور که با آثار و نامِ شکسپیر آشنا هستند با آثار و شخصیتِ برامس و دیگر آهنگسازان هم آشنا می شوند .

پس از تهیه اشتراک دسترسی به بخش دانلود و پخش آنلاین تمامی آثار و ویدیو ها خواهید داشت

خرید اشتراک ویژه ورود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *